دین و مذهب و اعتقادات شیعه اثنی عشری

نقد فلسفه - نقد عرفان

با سلام ... ورود شمارا به وبلاگ دین و مذهب و اعتقادات شیعه اثنی عشری خوش آمد میگویم ... برای مشاهده کامل مطالب از آرشیو مطالب وبلاگ استفاده کنید.

 

 

 

 

 

 

آیت الله العظمی حاج سید عباس مدرسی یزدی
 
شناختی از حسن بصری
الحمدلله العالمین و الصلاة و السلام علی محمّد و آله الطاهرین. 
و بعد عرض می نماید مؤلف این رساله شریفه حاج سیّد عبّاس مدرّسی یزدی (و فقه الله تعالی لمراضیه) جواب سؤالی است که مکرر شده بود از «حسن بصری» پس بطور رساله ای مستقل در آوردم که ذخیره آخرت خود و والدینم گردد و از خداوند می خواهم توفیق علم  و عمل و ارشاد مؤمنین  خدمت به اسلام و مسلمین را دهد و آن چه که مورد رضایت حضرت ولی عصر حجة ابن الحسن المهدی (عجل الله فرجه الشریف) می باشد. واین رساله را به «شناختی از حسن بصری» نام نهادم. و ملتمس دعای خیر مؤمنین هستم.
والسّلام
1425 هـ . ق
 
 
شناختی از حسن بصری:
1- نسب و سن او:
 
سیّد مرتضی(1) می فرماید: یکی از کسانی که از متقدمین به عدالت تظاهر می نمود «حسن بن ابی الحسن البصری» بود و اسم پدرش «یسار» بود و از اهل «میسان» بود و آن دهی می باشد در بصره و او«مولی» بعضی از «بنی الانصار» بود و مادر او «خیره» مملوکه اُم سلمه (علیه السلام)  زوجه پیغمبر (صلی الله علیه و آله) بود. و «حسن» اگر گریه می کرد او را در بر می گرفت و او را به گذاشتن سینه خود در دهان او ساکت می کرد و بود که شیر می آمد از آن و گفته می شود که حکمت و دانش «حسن» از همان نوشیدن شیر است. و اهل سنّت هم این را نقل نموده اند و سندی ندارد و ثابت نیست به جهتی که ذکر خواهد شد که مرسله است و سن «حسن» به هشتاد ونه سال رسیده است.
 
2ـ اما دین «حسن بصری»: 
 
ابن ابی العوجاء(2) که از تلامذه حسن بصری بوده و در عقیده با (حسن) مخالفت نموده نقل می کند که صاحب من مختلط بود گاهی می گفت به قدر (یعنی تفویض نموده است خداوند امور را به خود انسانها) و گاهی به جبر (یعنی ما مجبوریم در اعمالمان) و مذهبی از او مشاهده نشد که پایبند به آن باشد و اعتقاد به آن داشته  باشد و از او سؤال (قدر) هم از بعض ائمه معصومین (علیهم السلام)(3) نقل شده است و می آید که او رئیس قدریه بوده است. اما شیعه دوازده امامی تبری می جویند از این اعتقاد و اقتداء می کنند به ائمه معصومین (علیهم السلام) که روایت شده به طرق معتبره از حضرت صادق (علیه السلام) که فرمود نه جبر صحیح است و نه تفویض بلکه امری است میان این دو امر است و تفصیل آن در اینجا محلش نیست و ملخصش آن است که خداوند انسان را مختار خلق کرده می تواندکاری را انجام دهد و می تواند انجام ندهد وجود و قدرت را خداوند به انسان داده لکن اختیار در دست خود انسان می باشد و در  انجام دادن و در انجام ندادن.
 
 
3ـ در رفتار ناپسند او با حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) در روایات متعدد(4) نقل شده به مضمونهای مختلف، 
 
و ابن ابی الحدید می گوید حسن بصری (یبغض علیّاً) دشمن می داشت حضرت علی (علیه السلام) را (ویذمّه) و ذم و ناسزا به آن حضرت (علیه السلام) می گفت ـ در روایت است(5) که حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) دیدند که (حسن) برای نماز وضوء می گیرد و وسواسی بود و آب بر اعضای وضوء زیاد می ریخت پس حضرت (علیه السلام)  فرمودند آب زیاد ریخته ای حسن و اسراف کردی. او جواب داد به آن حضرت (علیه السلام) آن چه از خون این مسلمانان ریختی بیش از این آب بود ( تاآخر  حدیث که خواهد آمد) و روایت شده که او از یاری حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) سر باز زد (من المخذلین عن نصرته) و در روایت دیگر روایت کرد حمامه بن سلمة(6) اینکه (حسن بصری) گفت که اگر علی (علیه السلام) می خورد حشف یعنی ردی ترین خرما را در مدینه و در آنجا می ماند هر آینه بهتر بود برای او به آنچه در آن داخل شد.
 
 
4ـ اما زهدش:
 
استاد بزرگوار ما آقای خوئی (قدس سرّه)(7) و دیگران مانند رجال «قهپائی» نقل می کنند: 
«قال سأل ابومحمّد الفضل بن شاذان عن الزهاد الثمانیة فقال الربیع بن خیثم و هرم بن حیان و أویس القرنیّ و عامر بن عبد قیس فکانوا مع علی (علیه السلام) و من اصحابه و کانوا زهاداً اتقیاء و أما ابومسلم فإنه کان فاجراً مرائیا و کان صاحب معاویة و هو الّذی یحث الناس علی قتال علی (علیه السلام) و قال لعلیّ (علیه السلام) ادفع إلینا المهاجرین و الانصار حتّی نقتلهم بعثمان فابی علیّ (علیه السلام) ذلک فقال ابومسلم الان طاب الضراب و انما کان وضع فخاو مصیدة. و أما مسروق فانه کان عشارا لمعاویة و مات فی عمله ذلک بموضع اسفل من واسط علی دجله یقال له الرصافة و قبره هناک و الحسن کان یلقی کل أهل فرقه بما یهوون و یتصنّع للرئاسة و کان رئیس القدریّة ـ و أویس قرنیّ مفضل علیهم کلهم ـ» در کتب «معتبره رجالیه» که از حال زهاد ثمانیه گفته شده است چهار نفر از اصحاب خاص حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) شمرده اند و چهار نفر دیگر از دشمنان آن حضرت (علیه السلام) می شمارند که یکی از آنها حسن بصری است که به هر فرقه و طائفه ضاله ای که تابع هوای نفس و شیطان بودند تماس می گرفت با آنها هم مذهب و هم دین می شد و خود را برای ریاست می ساخت (که طریق ریاست طلبان دنیا به این است که بهر راه است خود را مهیا ریاست می نمایند) و رئیس قدریه بود.
 
5ـ حب ریاست داشت 
 
در همین روایت سابق الذکر به آن اشاره شد و لذا به همین جهت برای عوام فریبی. روایتی است از اوبکر هذلی(8) که شخصی به حسن گفت ای اباسعید شیعه گمان دارند تو دشمن علی (علیه السلام) هستی و بغض علی (علیه السلام) را داری (توجّه نمائید چه گفت و چه انجام داد) پس برو افتاد و گریه زیادی کرد و بعد از آن سر برداشت و گفت پس مفارقت کرد دیروز مر شما را شخصی که تیری از کمان خدای عزوجل بر دشمنانش بود و بزرگوار و ربّانی این امّت بود و صاحب شرف و فضل بر این امّت بود و این کلامش اگر حسن گفته باشد نبود مگر برای اینکه محبوب پیش مردم شود و ریاست طلبی او استوار شود. و در هر حال بغض او مر حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) دیرینه است.
 
 
6ـ بیش از این به حسن بصری آشنا شویم در روایت است(9)
 
اینکه حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) بعد از فراغش از جنگ اهل بصره (جنگ جمل) مرور کرد به (حسن بصری) و او وضوء می گرفت. پس فرمود ای حسن وضوء را اسباغ کن و (مالیدن دست به اعضاء وضوء با دقت باشد) گفت حسن به حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) هر آینه تو کشتی دیروز اشخاصی را که شهادت می دادند به شهادتین و نماز پنجگانه هم انجام می دادند و وضوء را هم اسباغ می کردند پس حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود مر او را (قد کان ما رأیت فما منعک ان تعین علینا عدوّنا) اگر تو این طور تصور می کردی پس چه چیز تو را مانع شد که کمک دشمنان ما بر علیه ما نکنی و بشورانی بر ما. حسن بصری گفت به تحقیق خارج شدم در روز اوّّل پس غسل کردم و حنوط کردم و انداختم بر خود سلاحم را و من شک نداشتم که تخلف از اُم المؤمنین کفر است پس چون که رسیدم به مکانی از بصره که (خریبه) نام دارد منادی ندا کرد ای (حسن) برگرد پس بدرستی که قاتل و مقتول در آتشند پس از برگشتم در حال دهشت و خوف و همینطور در روز دوّم
 
حضرت علی (علیه السلام) فرمودند راست می گوئی آیا می دانی آن ندا کننده که بود گفت نه حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند آن ندا دهنده بردارت (شیطان) و (صدّقک) و راست گفت تو را اینکه قاتل و مقتول از آنان (اصحاب جمل) در آتش می باشند پس حسن گفت الآن شناختم که آن دسته مردم هلاک شدند پس اینطور شخصی که مطیع امر شیطان است و عقیده باطل را دارد و دشمن سرسخت حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) می باشد چگونه صاحب (اسرار) آن حضرت می گردد.
 
 
7ـ مورد نفرین حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) واقع شده بود:
 
در روایت است(10) که حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (علیه السلا م) آمد و حسن بصری وضوء می گرفت در (ساقیه) که نهر آب است حضرت فرمود وضوء را اسباغ کن ای جوان گفت هر آینه کشتی تو دیروز اشخاصی را که وضوء را اسباغ می کردند حضرت (علیه السلام) فرمودند تو بر آنها محزونی گفت بله حضرت (علیه السلام) فرمودند خداوند به طول انجامد حزن تو را بر آنها و در روایت دیگر(11) حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود آیا تو به این جنگ ناراحت شدی گفت بله حضرت (علیه السلام) فرمودند تا ابد ناراحت باشد (راوی) گوید او مهموم و مغموم و در هم پیچیده و عبوس بود تا مرد .
 
و در روایتی ارابی یحیی واسطی(12) نقل می کند که گفت 
 
زمانی که حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) بصره را فتح نمود جمع شدند مردم نزد آن حضرت (علیه السلام) و در میان آنان حسن بصری بود و با آنها کاغذها و الواح (پوست حیوان) بود و هر کلمه ای که حضرت امبرالمؤمنین (علیه السلام) تلفظ می نمود آن را می نوشتند پس فرمود مر حسن بصری را حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام)به صدای بلند تو چه کار می کنی گفت (حسن بصری) ما می نویسیم آثار شما را تا حدیث کنیم به آن به بعد از شما فرمود حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) هر آینه برای هر قومی (سامری) می باشد و حسن بصری سامری این امت است لکن نمی گوید (لامساس) تماس نگیر ولکن می گوید (لا قتال) جنگ نباشد. پس چنین شخصی به هیچ وجه صاحب اسرار ولایت و امامت نخواهد بود.
 
 
8 ـ مبغوض بودن( حسن بصری) در نزد ائمه معصومین (علیهم السلام): 
 
اما نزد حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) که مقداری از روایات در این باره گذشت اما نزد امام دوم شیعیان حضرت امام حسن مجتبی (علیه السلام) در روایت مفصلی که نوشت حضرت امام حسن بن علی (علیهما السلام) در جواب سؤال حسن بصری از او از (قدر) حضرت امام حسن (علیه السلام) فرمود اما بعد پس ما اهل بیت (علیه السلام) همینطور است محبوبیم نزد خدا و نزد اولیاء خدا ـ اما نزد تو و اصحاب  تو اگر همینطوریم که تو گفتی (از فضیلت و برتری) پس چگونه مقدم نداشتی ما را و چرا بدل  و مقدم کردی غیر ما را بر ما و قسم به جانم در قرآن مثل زده است برای مثل تو که می گوید آیا بدل کردید آن کسی پائین است از آنکه خیر می بود برای شما ـ و اما در کربلای امام حسین (علیه السلام) هم حاضر نشد. و اما حضرت علی بن الحسین (علیهما السلام) دید (حسن بصری) را که موعظه می کرد در منی حضرت (علیه السلام) بر او احتجاج کرد پس دیده نشد (حسن) را بعد از آن که مردم را موعظه کندـ و احنجاج حضرت (علیه السلام) به او این بود که چرا مردم را از طواف باز می داری ـ و دیگر احتجاج حضرت (علیه السلام) به او در وقتی بود که نزد حجرالاسود قصه و حکایت می گفت. و کلام حضرت باقر (علیه السلام) به او که روایت مفصل است آیا برای تو در بصره کسی هست که از او علم یادگیری (حسن) گفت نه حضرت (علیه السلام) فرمودند پس جمیع اهل بصره از تو علم می آموزند گفت (حسن) آری پس حضرت باقر (علیه السلام) فرمودند سبحان الله امر عظیم و چیز بزرگی  را گردن گرفتی ( و ادعا می نمائی) این هم گفتار حضرات ائمه معصومین (علیهم السلام) در قدح و ذمّ او و مخالفت (حسن) با آنها خصوصا حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) تا آخرحدیث.
 
 
9ـ در کتب شیعه دوازده امامی موجود نیست که از ناحیه حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) مأمور به ارشاد شده باشد:
 
بلکه گذشت حضرت علی بن الحسین (علیهما السلام) او را نهی از وعظ و ارشاد کرده ـ  و گذشت که حضرت امیرالمؤمین (علیه السلام) امر کرد او را که وضوء را اسباغ کن یا اسراف در آب وضوء مکن که کلمه کفر آمیز از زبانش ظاهر شد چون در نظر شیعه دوازده امامی حضرات معصومین (علیهم السلام) افعالشان و اقوالشان افعال و اقوال حضرت پیغمبر (صلی الله علیه و آله) است و از بیت وحی گرفته شده است چون جانشین و خلیفه منصوب از طرف خداوند متعال بعد از حضرت خاتم النبیّین (صلی الله علیه و آله) می باشند و تکذیب و جسارت به آنها تکذیب و جسارت به حضرت پیغمبر محمّد بن عبدالله (صلی الله علیه و آله) می باشد و تکذیب پیغمبر (صلی الله علیه و آله) کفر است.
 
 
10ـ حسن بصری را که شناختید  او در زمان حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) بوده که گفته شد جوانی بود در سال 36 هجری که جنگ جمل در آن سال واقع شد نه سید مرتضی علیه الرحمه معاصر او بود تا او را ببیند و چیزی نقل کند مگر به توسط ثقات به او برسد که تعبیر به مسند می نمایند یا امام معصوم (علیه السلام) بفرماید که هیچ کدام در آن امر شیر خوردن نبود که گذشت پس اعتبار ندارد و ثابت نیست و همینطور شیخ فریدالدین محمّد بن ابراهیم عطار نیشابوری سنّی صوفی که معروف متولد 537 قمری و وفات 627 قمری بوده و قطعاً معاصر با حسن بصری نبود در کتاب تذکرة الأولیاء چیزهائی از حسن بصری  نقل کرده که هیچ ثابت نیست و از مجعولات می باشد. مانند دهها و صدها دروغ دیگر که در این کتاب و کتب دیگر هم موجود است و بهر حال اشاره می کنم به چندی از مجعولات که: 
 
 
عطار سنّی صوفی(13) در کتابش نوشته است:
 
1ـ حسن بصری ارادت او به علی بن ابیطالب (علیه السلام) بود و خرقه از او گرفت.
 
 
جواب: اوّلاً چگونه ارادت او به حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) بود بعد از آنکه شناختی که از دشمنان سرسخت چند ائمه معصومین (علیهم السلام) و بالخصوص حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) بود حتی ابن ابی الحدید هم گفته است.
 
 
ثانیاً: حضرت علی (علیه السلام) به هیچ وجه أهل خرقه منحوسه ضاله مضله نبوده تا   از آن حضرت (علیه السلام) خرقه گیرند.
هر دو این امر دعوای باطل دروغ است و هر که می گوید باید با دلیل معتبر ثابت کند و دلیلی اصلا ندارد بلکه قرآن آن را رد نموده خداوند تبارک و تعالی می فرماید: ((إِنَّ أَكْرَمَكمُ‏ْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَیكُمْ))(14) همانا گرامی ترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شما است.
 
 
2ـ در کتاب مزبور قصه مفصلی می نویسد که مختصر آن این است که وقتی (حسن) به روم شد و نزدیک وزیر رفت وزیر گفت ما امروز جایی می رویم موافقت می کنی گفت کنم پس به صحرا رفتند (حسن) گفت خیمه ای دیدم از دیبا زده (تا گوید) (اصناف مرد و زن داخل خیمه می روند و بیرون می آیند) پس قیصر و وزیر در خیمه شدند و بیرون آمدند و برفتند (تا گوید) از وزیر سؤال کردم گفت قیصر را پسری صاحب جمال بود (و کمال) ناگاه بیمار شد طبیبان حاذق در معالجه او عاجز شدند تا عاقبت وفات کرد در آن خیمه در خاک سپردند هر سال یک بار به زیارت او آیند (و هر دسته از مردم سخنی با او گوید) (تا گوید) این سخن در دل (حسن) کار کرد و در حال بازگشت و به بصره رفت و سوگند خورد که در دنیا نخندد تا عاقبت کارش معلوم گردد (تا آخر قصه ساختنی) نکته جالب خنده نکردن حسن و محزون بودن او تا آخر عمر به نفرین حضرت امیر المؤمنین (علیه السلام) بود که روایات متعدد در این موضوع رسیده بود نه جهت دیگری و در قصه دیگر می گوید هرگز لب او خندان ندیدی دردی عظیم داشته است. گفتم دردش نفرین حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) بود.
 
 
3ـ در کتاب مزبور عطار می گوید که مرتضی (علیه السلام) به بصره آمد مهار شتر بر میان بسته و سه روز بیش درنگ نکرد و فرمود که منابر بشکنند و مذکران را منع کرد و به مجلس حسن شد و از او سؤال کرد که تو عالمی یا متعلم گفت هیچ دو سخنی که از پیغمبر (صلی الله علیه و آله) به من رسیده است باز می گویم مرتضی (علیه السلام) او را منع نکرد و گفت این جوان شایسته سخن است پس برفت و حسن او را بفراست شناخت و از منبر فرود آمد و بدنبال او روان شد تا بدو رسید گفت از بهر خدا مرا طهارت کردن بیاموز و جایی هست که آن را باب الطشت گویند طشت آوردند تا حسن را وضوء بیاموخت و برفت. (این بود قصه).
 
 
جواب 1: این نقل را که کرده و یا چه شخصی در بصره بوده و مشاهده نموده، عطار که در قرن هفتم از هجرت بوده و حسن قرن یکم هجرت این خبر بچه وسیله و نقل به عطار رسیده باید ثابت شود و ثابت نیست و مردود است و ساختنی می باشد.
 
 
جواب 2: افترائی است به حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) در این حکایت که آن حضرت منع از امر به معروف و نهی از منکر و ارشاد مومنین نموده باشد و منابر را بکشند. مگر آیات انذار را تلاوت ننموده که از آنها است ((و لینذروا قومهم))(15) آنها را بیم دهند شاید (از مخالفت فرمان پروردگار) بترسند مگر به سمع مبارک آن حضرت آیات امر به معروف و نهی از منکر نرسیده بوده از آنهاست ((یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر))(16) امر به معروف و نهی از منکر کنند. مگر حضرت علی (علیه السلام) و اولاد معصومین آن حضرت (علیهم السلام) اهل ذکر نیستند که در قرآن می فرماید: ((فاسألوا اهل الذکر))(17) اگر نمی دانید از اهل ذکر و آگاهان بپرسید و حضرت امیر المؤمنین (علیه السلام) علم ما کان و ما یکون را دار بوده ـ و در نظر حقیر احتمالا این است که این شخص که وارد بصره شده (معاویة بن ابی سفیان) بوده نه حضرت (علی بن ابیطالب علیه السلام) چون منع کرد از مذکرین فضائل حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) را که بیان می نمودند و منابر را شکاند و از (حسن) منع نکرد چون با او هم مذاق و عقیده بود و گذشت که (حسن) به هر طائفه باطله می رسید با آنها همکاری می کرد و با ائمه معصومین (علیهم السلام) دشمن بود.
 
 
جواب3: آیا (حسن) تا آن روز وضوء یاد نگرفته بود تا سؤال از طهارت کند.
 
 
جواب 4: آیا (حسن) تا آن روز حضرت علی (علیه السلام) را نمی شناخت با اینکه شنیدی روایاتی را که وضوء می گرفت و حضرت (علیه السلام) نهی کرد از اسباغ وضوء و اسراف آب.
 
 
جواب5: وانگهی باب الطشت و (بیت الطشت) در کوفه است نه بصره و در مسجد کوفه معروف است نزدیک دکة القضاء حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) می باشد و ارتباطی بیاد دادن طهارت به (حسن) ندارد بلکه راجع به یکی از قضاوتهای شگفت انگیز حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) است.
 
 
در خاتمه می گویم نصیحت حقیر به برادران و خواهران این است که به هر کتابی اعتماد نکنند و چون به زبان خودشان است و چرب و نرم و حکایات شیرین و قصه های رنگین و شعر و مانند آن است گول نخورند و به هر شخصی اعتماد نورزند که گرگ در لباس میش زیاد است. و کتب ضاله مضله در این زمان بی شمار است اگر شخصی واقعاً شیعه دوازده امامی می باشد باید در احکام شرعیه تقلید مجتهد جامع شرائط تقلید نماید و در این شبهات باز به او رجوع کند تا برای او امر را روشن کند خداوند همه را به راه راست هدایت کند.
 
 
 
--------------------------------------
پاورقی ها:
1- سفینة البحار:ج 1 ص 263.
2ـ  سفینة البحار:ج 1  ص 261.
3ـ أصول کافی:ج 1  ص 226.
4ـ  سفینة البحار: ج 1 ص 262 و 261.
5ـ سفینة البحار: ج 1 ص 262 و 261.
6ـ سفینة البحار: ج 1 ص 262 و 261.
7ـ معجم الرجال: ج 4  ص 272.
8ـ سفینة البحار: ج 1  ص 262.
9ـ  سفینة البحار: ج 1  ص 262.
10ـ سفینة البحار: ج 1  ص 262.
11ـ  سفینة البحار: ج 1 ص 262.
12ـ سفینة البحار: ج 1 ص 262.
13ـ تذکرة الأولیاء عطار: ص 30.
14ـ حجرات: 13.
15ـ توبه: 122.
16ـ  آل عمران: 104.
17ـ نحل: 43 .

[ شنبه 21 ارديبهشت 1392برچسب:حسن بصری کیست؟,

] [ 14:39 ] [ دانا ]

[ ]